چند تا عکس
رضا جونم باور کن هیچ چیز جالب توجهی اون تو نیست محمود، گذاشتتت سر کار حول نکن مادر! اول تو کابینتو بریز بیرون، بعد برو سراغ لباسشویی. با هم از عهده ش برنمیای! نمیدونم شما دو تا وروجک ها، چرا انقد علاقه ی شدیدی به استتار دارین؟؟؟!!! جالبه که محمود هم کوچولو بود، همش میرفت زیر توپ ها قایم میشد (قامش میشد) و میگفت بیاین منو پیدا کنین. حالا رضا هم بدون اینکه دیده باشه، رفت خوابید لای توپا، فقط زبون نداشت که بگه قامش شدم بیاین پیدام کنین از لحاظ نحوه ی خواب داداشی ها! تفریح مفرّح! از لحاظ نحوه ی خ...
نویسنده :
مامانِ خمبل و فنقول و فسقل
5:41